مصطفی رفعت/ سی و یک نما - در In Like Flynn که بهتازگی اکران شده؛ روایتی متفاوت از زندگی یک چهره معروف سینمای کلاسیک را شاهدیم. در این ساخته راسل مالکهی؛ توماس کوکوئرل نقش ستاره سالهای دور استرالیا در هالیوود یعنی «ارول فلین» را بازی میکند و دورانی از او را بهتصویر میکشد که در جستوجوی طلا، ماجراجوییهایی را در سفری پرماجرا به «پاپوآ گینه نو» از سر میگذراند و هنوز با آثاری مانند «رابینهود» و «رودخانه نقرهای» در جهان شناخته نشده بود. ازاینرو، نگاهی به تعدادی از آثاری داریم که زندگی ستارگان بزرگ سینما را دستمایه ساخت قرار دادهاند.

جیمز دین
درام زندگینامهایِ «جیمز دین» در سال 2001 که توسط مارک رایدل برای قاب تلویزیون کارگردانی شده؛ به زندگی ابرستارهای میپردازد که با کوتاهترین کارنامه هنری، به اسطوره تبدیل شد. نقش او را در این کار، جیمز فرانکو بازی کرد که بهجز نام کوچک مشترک؛ شباهت ظاهری دیگری با او نداشت اما بهخوبی از پس این نقش دشوار برآمد و نقدهای مثبتی هم دریافت کرد. پیشترها در دهه 90 قرار بود که مایکل مان سراغ ساخت اثری برپایه زندگی جیمز دین برود و برای اینمنظور حتی با لئوناردی دیکاپریو نیز مذاکره کرد اما نشد و پروژه بین کارگردانهایی دیگر همچون دس مکآنوف، دنیس هوپر و میلچو مانچفسکی دستبهدست شد؛ تااینکه بخت به رایدل رو کرد. فرانکو نیز با تست از بین 500 بازیگر دیگر انتخاب شد.

زندگی و مرگ پیتر سلرز
سال 2004 یک اثر مشترک بریتانیایی،آمریکایی بهنامِ «زندگی و مرگ پیتر سلرز» پخش شد که برداشتی موفق از کتابی بههمیننام نوشته راجر لوئیس بود و به زندگی کمدین مطرح انگلیسی؛ پیتر سلرز میپرداخت. استیون هاپکینز این اثر را کارگردانی کرد و ایفای نقش اول را هم بهعهده جئوفری راش گذاشت. البته میریام مارگولیس، امیلی واتسون و شارلیز ترون نیز بهترتیب در این فیلم، درقالبِ مادر (پگ)، همسر اول (آن هووِ) و همسر دوم (برت اکلند) او ظاهر شدند. این فیلم، جایزه گلدن گلوب بهترین مینیسریال و جئوفری راش هم جایزه بهترین بازیگر در یک مینیسریال را دریافت کردند. سلرز که از بزرگترین طنزپردازان تاریخ سینماست؛ برای «دکتر استرنج لاو» و «حضور» جایزه اسکار گرفت و با نقش «سربازرس ژاک کلوزو» در «پلنگ صورتی» جاودانه شد.

گیبل و لمبارد
سیدنی جی. فیوری در سال 1976 اثر بیوگرافیکال «گیبل و لمبارد» را ساخت که ماجرای دلدادگی و ازدواج دو ستاره مطرح سینمای کلاسیک یعنی کلارک گیبل و کارول لمبارد را بهتصویر میکشید. موزیک این اثر را هم چهره شناختهشدهای همچون میشل لوگران؛ نوازنده پیانو و آهنگساز فرانسوی ساخت که قطعاتش برای فیلمهای «چترهای شربورگ» و «حادثه توماس کراون» ماندگار شدند. در این اثر، جیمز برولین بهجایِ گیبل و جیل کلایبورگ بهجایِ لمبارد ایفای نقش کردند که البته نتوانست بهلحاظِ ساختاری؛ نگاه مثبت منتقدان را جذب کند و هرچه موفقیت داشت را باید مدیون قصه پرکشش عاشقانه و البته واقعیاش دانست. البته اگر سازندگان فیلم، بهجایِ تمرکز بر رابطه ستاره «بربادرفته» با لمبارد، به هر پنج ازدواج او میپرداختند؛ شاید بازخورد و نتیجهای درخورتر نصیبشان میشد.

نازنینمادر
شاید بتوان گفت که این فیلم، متفاوتترین اثر زندگینامهای درباره ستارگان سینما نهفقط در این فهرست؛ بلکه در کل فیلمهایی ازایندست محسوب میشود. عنوان آنرا میتوان «مامانی عزیزم» نیز ترجمه کرد که درواقع، برمبنای کتابی با همین نام از کریستینا کرافورد ساخته شده و در آن، از بخشهای مستند نیز استفاده کردهاند. داستان این فیلم، درباره بخش پنهان زندگی شخصی جوآن کرافورد؛ ستاره آثاری همچون «چه بر سر بیبی جین آمد» و «میلدرد پیرس» است که چگونه به آزار دخترخواندهاش (نویسنده این کتاب) میپرداخت. نقش او را در این اثر، فِی داناوِی بازی میکرد که نتوانست بازی مقبولی را برای منتقدان و مخاطبان بهنمایش بگذارد. فیلم حتی برنده جایزه «تمشک طلایی» بدترین اثر سال 1981 شد و کارگردانش فرانک پِری بهشدت مورد نکوهش قرار گرفت.

6
چاپلین
رابرت داونی جونیور برای ایفای نقش بزرگمرد تاریخ سینما؛ چارلی چاپلین، در این ساخته ریچارد اتنبرا در سال 1992، تا پای دریافت اسکار و گلدن گلوب پیش رفت و توانست بالاخره جایزه بهترین بازیگر مرد را از جشنواره بافتا دریافت کند. جالب آنکه جرالدین چاپلین؛ دختر این اسطوره هنر هفتم نیز در این فیلم در نقش مادربزرگ پدریاش یعنی هانا چاپلین ظاهر شده است. درواقع، این اثر برداشتی وفادار به متن از کتابهای «زندگینامه من» و «چاپلین: زندگی و هنرش» است که اولی را ویلیام بوید، برایان فوربز و ویلیام گلدمن مشترکاً نوشتهاند و دومی ماحصل زحمات منتقد معروف فیلم؛ دیوید روبینسون است. داستان فیلم از این زاویه تعریف میشود که چاپلین مُسن؛ خالق شخصیت «ولگرد کوچک» حالا ساکنِ سوئیس، به یادآوری خاطرات گذشتهاش میپردازد.

ریحانه محمودی/ سی و یک نما_ پرداختن به تکنولوژیهای عصر حاضر و چالشهای فعالیت در این حوزه وقتی در بستر کمدی و در قالب یک سریال تلویزیونی دربیاید؛ قطعاً باید از جذابیتهای ویژهای برای همراه کردن مخاطب نیز برخوردار باشد و دره سیلیکون، این امکان را دارد.
هما گویا/ سی و یک نما – مرد در نمایی دور وارد یکی از اتاق های هتل می شود و ساک قرمز رنگ را در زیر کف پوش اتاق جاسازی می کند. معلوم است که منتظر کسی است. چهره اش را از نزدیک نمی بینیم. مرد دیگری از راه می رسد (چهره ی این مرد هم واضح نیست) و بی درنگ از پشت سر با گلوله ای او را از پا درمی آورد. زمان ده سال جلو می رود و دوباره همان هتل مرزی بین دو ایالت آمریکا یعنی کالیفرنیا و نوادا، که رونق چندانی ندارد. هتلی به نام «ال رویال».
پانیذ اسماعیل لو(سی و یک نما) – مالوری (ساندرا بولاک) با چشمان بسته ، دو فرزندش را به سمت قایق می برد و در راه مرتب به آنها گوشزد می کند، تحت هیچ شرایطی نباید چشمانشان را باز کنند و از حس شنوایی خود در مسیر به جای حس بینایی هم کمک بگیرند.
ریحانه محمودی/ سی و یک نما_ "پادماوات" یکی از جنجالیترین فیلمهای سالهای اخیر در بالیوود است که حاشیههایش برای تمامی رسانههای جهان، جذاب و قابل پیگیری بود. فیلمی در سبک حماسی، درام تاریخی که بازیگران مطرحی از سینمای هند چون دیپیکا پادکونه، شاهد کاپور و رانویر سینگ در آن به ایفای نقش پرداختند. حالا داستان فیلم از چه قرار است و این همه جنجال و حاشیه بر سر چیست در ادامه میخوانید:
هما گویا /سی و یک نما - لیزی اندرو بوردن یک دخترمیانسال آمریکایی بود که در سال 1892 به اتهام قتل پدر و نامادری خود با ضربات متعدد تبردستگیرو در نهایت تبرئه شد. پرونده این جنایت یکی از جنجالی ترین پرونده های جنایی آمریکاست که هرگز بسته نشد و "لیزی بوردن" با وجود طرد شدن از سوی اهالی شهر، تا پایان عمر در بوستون ماساچوست و در خانه پدری زندگی کرد و بعد از گذشت سی و پنج سال از این جنایت در همانجا از دنیا رفت. هرگزهیچکس یا کسانی به جرم قتل فجیع خانواده بوردن دستگیر نشدند و و پرونده ی این جنایت پس گذشت بیش از یک قرن، همچنان بازاست.
الهه عبداللهي/ سی و یک نما_ تاریخ سینمای ایران و جهان، پر است از فیلمهای عاشقانهای که گاه نظر مثبت مخاطبان و منتقدان را به همراه دارد و گاه برخلاف آثار ماندگار، خیلی زود به دست فراموشی سپرده میشوند. میتوان یک نقطه مشترک در این فیلمها یافت: اینکه در نقدهایی که در خصوص این دست فیلمها نوشته میشود یا نقل قولهایی که درباره آن به گوش ميخورَد، معمولاً این عبارت تکرار میشود: «روایت یک عشق اسطورهای».
مصطفی رفعت/ سی و یک نما_ بالیوود اینروزها شاهد اکران جدیدترین ساخته آناند ال. ری بهنامِ «صفر» است که شاهرخ خان، آنوشکا شرما و کاترینا کیف بازیگرانش هستند. فیلم، به رابطه نامتعارف مردی کوتاهقد با زنی بلندقد میپردازد که گرچه درظاهر ما را بهیاد ساخته زیبای لوک بسون یعنی «آنجل-آ» میاندازد؛ اما نکته جالب برای ما، نام آن است. استفاده از «عدد» در عنوانبندی فیلم، اتفاقی تازه نیست و آثاری ماندگار همچون «هشتونیم»، «1984»، «هفت» و ... را دراینشکل داشتهایم. بر روال سلسله گزارشهای «31نما»، اینبار به پنج فیلم اشاره داریم که از عددی تکرقمی در عنوانشان استفاده کردهاند.
سی و یک نما - فیلم (سرعت کشتار) Speed Kills 2018 یکی از فیلم های مورد انتقاد منتقدین در سالی که آخرین روزهایش سپری می شود بود که شانسی هم برای بازی جان تراولتا نداشت. فیلمی که خوب شروع اما در میانه راه به سردی و بی کششی مبتلا شد.
سی و یک نما- اولین لیست از اسامی نامزدهای اسکار ۲۰۱۹ در حالی منتشر شد که ایران در میان ۹ اثر راه یافته به اولین لیست گزینه های بهترین فیلم خارجی زبان این دوره، نماینده ای ندارد و نام فیلم " بدون تاریخ، بدون امضا" در میان اسامی دیده نمی شود. گفتنی است که همچنان این فیلم بهترین گزینه برای معرفی به اسکار بوده و فیلم دیگری از ایران نیز در این بخش مهم بین المللی شانسی در مراسم اسکار امسال نمی توانست داشته باشد.